با من و تو گفتن ها ، ما نمیشویم
    زرلشت سادات زرلشت سادات

چندی پیش شاهد نقد گونه های به اصطلاح خواهر خوانده های فمینیست ما بر نوشته ( پرستو ها در آسمان آبی دریا ) از خانم نیلاب سلام بودیم ، که هریک آن بیانگر لحن خاص خودشان و دور از نزاکتهای نقد ادبی بود.

خانم بها در نقد شان نوشته بودند " با تاسف دریافتم که گاهی برای ما زنها باید مردی بنویسد و ....."

خواهر مبارز ثریا جان! تا جاییکه خواندیم از هر سطر نوشته ای تان حسادت و تنگ نظری نمایان داد میزند، که جواب خانم سلام همچو پرستوی آزاد پریست که بر آسمان اشتباهات و تنگ نظری های شما بانوی مبارز و فمینیست به پرواز در آمد.

میخواهم از شما بپرسم که مفهوم فمینیزم چیست و چه هدفی دارد ، آیا مبارزه بر علیه خواهران و زنان آزاد اندیش؟

و باز از شما میپرسم که به جز از خواهر خوانده های عزیز تان همچو نادیه فضل و خانم ترکانی چند خانم دیگر در آن کشتی ای شکسته با شما همسفر اند ؟ اگر میگویید بخاطر آزادی زن مبارزه مینمایید و مردی و یا مردانی شما را از پشت پرده فمینیستی بر علیه خواهران تان تشویق نمی نمایند ، پس یکبار دیگر در پیامخانه وبلاگ خواهر مبارز ما نظر افگنده و  اسم حد اقل پنج خانمی را که برای تان پیام گذاشته باشند نام ببرید ؟

خانم بهای عزیز نمیدانم تا چه حد با من موافقید، اگر نظریات کسی را نمیپسندیم لا اقل به آن احترام بگذاریم نه اینکه برایش حساب شخصی باز کنیم .

خواهر افغانستانی دیگر ما که با تاییدیه ای شان بر نوشته خانم بها با استفاده از رنگ قرمز و جلف که شخصیت واقعی شان را آشکار نموده اند میخواهم با همان واژه های چرب و شیرین که  همچو شهدبه کام  دوستان    میریزند برایشان بنویسم : نادیه جان عزیز ، نازنین و مهربان اگر نوشته شما پر از کینه و حسادت نبود و خود شاهد نویسندگانی بودی که در عقب نوشته های آنان مردانی اندیشه های شان را بیان میکردند و زود از صحنه رفتند ؛ پس خوشا بر تو بانوی شیرین کلام که تا امروز از جمع نویسندگان جا خالی نکردی، آشکارا از روال نوشته های تان  در مییابیم که گاهی مردی از تاکستان های (پدرام ) شمالی سخن رانده است و  زمانی در ( پرنیان خیال )  ناله های شبگیر و پولادین تان  را چه کسی سروده است؟

بیا نادیه جان نازنین یک بار منصفانه و صادقانه اعتراف کن که آیا تا امروز در عقب نوشته هایت مردانی نظریات شانرا قلم فرسایی نکرده اند؟

من صرف غزل (اعتراف) تانرا از خودشما میدانم چون لغزش های وزنی و اشتباهات نوشتاری در آن به وضاحت دیده میشود .نادیه خانم،ما شاهدزمانی هستیم که دیگر آن مردان صاحب قلم دست تان  را رها نموده بودند و همان بود که روزگاری به پای فرشته حضرتی زانو زدید و امروز بال پرواز ثریا جان بها شدید.

خواهر عزیز دیگر مان خانم ترکانی در نوشته ای شان که از دو خانم مبارز یاد نموده بودند ، آشکاراست که از همبستگان خانم بها میباشند میخواهم تا اندکی بیشتر در رابطه به مبارزات خانم بها روشنی بیاندازند که از چه زمانی به مبارزه  آغاز نموده اند و چه دستاورد های دراین راستا دارند؟ که ما دور افتادگان و بیخبران نیز در مورد  مبارز بودن شان آگاهی یافته و رفیق راه شان شده، تاباشد دیگر خانمی مورد حملات زن ستیزان قرار نگیرد و ما زنان به اصطلاح  افغانستانی روزی با زندگی بیدرد و شکنجه بسر بریم .

نا گفته نباید گذاشت که اگر با افغانستانی گفتن بر قلب افگار آن ملت رنجدیده مرحم میگذاریم ، اگر با افغانستانی گفتن شکم گرسنه و پای برهنه طفل آن سرزمین بد بخت سیر و پت میشود ، اگر با افغانستانی گفتن دیگر بوی جنگ و خونریزی به مشام نمیرسد و اگر با افغانستانی گفتن جوانی جام شهادت نمی نوشد حاضریم از پگاه تا بیگاه فریاد بر آریم که ما افغانستانی ها،ما افغانستانی ها ، ما افغانستانی.....

خانم ترکانی عزیز یکبار به کارکرد های ملالی جویا که در زمان حاکمیت طالبان خواهران همدیارش را به آموزش سواد دعوت میکرد و آنگاهی که صدایش را در لوی جرگه به گوش همگان رسانید و تا راه یافتنش به  پارلمان نظر بیافگنید ، امروز کسی به سراعت  شما برایش لقب مبارز را نداده است چون تا هنوز در خم کوچه مبارز گفتن قرار دارد ،درکشور جنگزده و مرد سالار ما اهدای القاب عجولانه همچو ( زن مبارز، بابای ملت ،سیاستمداردانشمند، قهرمان ملی ،  و....) مد بوده و هم پشیمانی های را نیز در قبال داشته است. به عقیده من داشتن وسعت نظر ما را از فصل کردن ها به وصل کردن ها خواهد رسانید. اگر شما خواهران مبارز وسعت نظر را در اذهان تان تزریق نمایید راه تان به ترکستان نخواهد بود.

در اخیر خانم دیگری را مثال میآورم که با عقاید شان همنوا نیستم اما صفت خوب و وسعت نظر شانرا میستایم باری به سایت ( رادیو صدای زنان ) گوش دهید  ، از ورای آن رادیو صدای صدها زن را با طرز دید های مختلف میشنوید و عکس زنان سرشناس مان را بدون تبعیض مفکوروی در آن سایت جا داده است که باید بر این کار شان هزاران آفرین بگوییم .

 

 

                                                          

غلام آن کلماتم که آتش انگیزد

نه آب سرد زند در سخن بر آتش تیز

 

 

 

 

14.10.07

سویدن

 

 

 


October 15th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها